غزل دویست ونودونهم حافظ
اگر شراب خوری جرعه ای فشانبرخاک از گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
برو به هرچه داری بخور دریغ مخور که بی دریغ زند روزگار تیغ هلاک
به خاک پای تو ای سروناز پرور من که روز واقعه پا وامگیرم از سرخاک
چه دو زی چه بهشتی چه آدمی چه ملک به مذهب همه کفر طیقت است امساک
مهندس فلکی راه دی شش جهتی چنان ببست که ره نیس زیر دام مغاک
فریب دختر رز طرقه م یزند ره عقل مباد تا به قیامت خراب طارم تاک
به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی دعای اهل دلت باد مونس دل پاک
فال حافظ
انسانی پاک و مهربان می باشید ولی سعی کنید که بهره شما به مردم بیشتر برسد و نسبت به دیگران بویژه پدر و مادر و خواهر وبراد مخصوصاً تاکید کرده و نسبت به همسر خود مهربان وبا محبت تر باشید که از دنیا برایت می مانند و سرعت عمل دقت و تلاش از لوازم موفقیت و پیروزی بر رقیبان جنابعالی می باشد خبری که تصورش را نمی گردید در هفته آینده به شما می رسد پدر یا همسر شما از ناراحتی رهایی یافته است نگران نباشید و مسافرتان کارهایش اگر طولانی شود جای نگرانی نمی باشد بالاخره انجامم میگیرد اگر می خواهید سفر کرده شما به سلامت و با مرا دل باز آی در هفت شب متوالی باحضور قلب و معنی از الشغراء از آیه 17 راتا 4 آیه بعد از آن را بخوانید
هر چه داری با بقیه تقسیم نموده و کرم داشته باش. با خساست به جایی نمی رسی. این خوبی هاست که نامت را ماندگار می کند. اگر این کارها را انجام داده و تا زمان مرگ خدا همیشه پشت و پناهت می باشد. با اینکه انسان با تجربه ای هستی باز هم راهت را گم کرده و اهل عبادت باش تا دلت پاک و منزه گردد
معنی کلمات غزل299حافظ
بیت اول: اگر شراب می نوشی، ته پیاله یی از آن را به خاک بیفشان (که گفته اند) از گناهی که به دیگران سودی برسد باکی نیست.
بیت دوم:برو و با هرچه داری بساز و هرچه داری بخور و افسوس مخور، چرا که روزگار، بی محابا تیغ مرگ را فرود می آورد.
بیت سوم:ای سرو نازپرور من، ترا به خاک پایت سوگند که روز مرگ من پای خود را از سر خاک من مک
بیت چهارم:در مرام و راه و رسم مردمان، خواه دوزخی، خواه بهشتی، خواه انسان خاکی، خواه فرشته آسمانی، بُخل ورزی و خِسَّت و بی خیری کفر و ناسپاسی است.
بیت پنجم:خدای آفرینندهِ کاینات چنان راه این خانقاه شش سو را از هر طرف بسته که به غیر از راهی که به گودالیِ گور منتهی می گردد، راهِ دیگری وجود ندارد.
بیت ششم: باده انگوری به طرز عجیبی راه را بر عقل می بندد. خدا نکند که داربست انگور تا به روز قیامت خراب شود.
بیت هفتم:حافظ، در راه میخانه چه خوب، با حال مستی و سرخوشی از پای درآمده از این دنیا رفتی. دعای خیر صاحبدلان همدم هم راهِ دلِ پاک تو بادا.
شرح بیت های غزل حافظ 299
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان و بحر غزل حافظ: مجتّث مثمّن مخبون اصلم مُسبغ
معانی کلمات غزل299
برو به هرچه تو داری بخور : تو برو و هرچه داری بخور. دریغ مخور : اندوه مخور، حسرت و افسوس مخور.
جرعه : میزان مایعاتی که یکبار آشامیده می شود، یک دهان، در اصطلاح صوفیه عبارت است از اسرار مقامات که در سلوک از سالک پوشیده مانده بُوَد و مجازاً به معنای پیاله یی از شراب.
بی دریغ : بی محابا .روز واقعه : روز رستاخیز، کنایه از روز مرگ، روز حادثه. کُفر : الحاد، ناسپاسی، نمک نشناسی.
پا وا مگیر : جلوی پای راهوار را مگیر، پا مکش .سَرِ خاک : سر خاک گور .
طریقت : راه روشن رستگاری، مسلک.امساک : خِسّت، بخل، پوشیدن و پنهان داشتن.
مهندس فلکی : معمار کاینات، کنایه از خداوند متعال.
دِیر : صومعه.شش جهتی : شش سوی شمال، جنوب، شرق، و غرب بالا و پایین.
مُغاک : گودال، کنایه از گودال گور.دختر رَز : بِنتُ العِنَب، شراب انگور.طُرفه : عجیب، به طور شگفت آور