غزل دویست ونود وششم حافظ
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب وربکشد زهی شرف
طرف کرم زکس نبست این دل پر امید من گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وهه درین خیال کج عمر عزیز شد تلف
ابروی دوست کی شود دستگش خیال من کس نزده ست ازین کمان تیر مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل یاد پدر نمی کنند این پسران ناخلف
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه انک مغبچه ای زهر طرف می زندم به چنگ و دف
بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لاتقل مست ریاست محتسب باد بده و لاتخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد پار دمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
فال حافظ
به دنبال فردی می باشید که دیدار او فعلاً میسر نمی باش در حالیکه د راین راه تلاش کرده اید اما تاکنون موفیتی بدست نیاورید زیرا مقدمات آن فراهم نشده است بر خدا توکل کنید و ازا او مدد بخواهید و پدر را آزار داده اید و ماد ر بسیار نگران است هر چه زودتر موجبات رضایت آنان را فراهم آور که مستجاب الدعو ه اند . پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا کرده تا د اجرای این نیت گشایش باش بیمار شفا می یابد و قرض ادا میشود و ازدواج عملی م یردد ولی طلاق راهی دراز دارد از حسودان بر حذر باشید
شما اگر می خواهید در کار شما گشایش حاصل شود با حضور قلب و معنی از سوره اصف آیه 13 تا 6 آیه بعد را در یک هفته متوالی بخوانید و از مسافر خبرهای خوبی دریافت م یکنید نذر خود را دا کنید و مسافرتی سودمند وبرخوردی مهم در جریان می باشد
فکر می کنی تا حالا عمرت را به هدر داده ای به همه چیز و همه کس شک داشته و دلت را پاک کن و برای رضای حق به مردم خوبی بنما و کمی حوصله و صبر داشته باش و به همه ی کسانی که خوبی کرده ای جواب خوبی تو را می دهند و اگر هم جفا کنند چیزی از تو کم نمی گردد
معنی بیت های غزل296حافظ
بیت اول: اگر بخت یاری کند دامن یار را به چنگ خواهم آورد. اگر آن دامن را به سوی خود بکشم خوشا برحال من و اگر او مرا بکُشَد زهی اوج افتخار و بزرگی که نصیب من می شود .
بیت دوم:هرچند که شعر و سخن، شرح حال مرا به هر سو می برد (اما) این دلِ پر آرزوی من از کرم هیچ کس بهره ای نصیبش نشد .
بیت سوم:هیچ گشایشی در کار من از منحنی ابروی تو پیدا نشد. شگفتا که در این فکر و خیال باطل (اشاره ابرویی از راه لطف) عمر عزیز من تباه شد .
بیت چهارم: کی ممکن است که دست اشاره ابروی دوست بر سر خیال من کشیده شود؟ افسوس که عمر گرامی در راه این خیال باطل تباه شد.
بیت پنجم:تا چند عشق زیبارویان سنگین دل را با ناز و نوازش پرورش دهم؟ این زیبارویان، همانند پسران نااهل که به فکر پدر نمی افتند، یادی از من نمی کنند.
بیت ششم:من در فکر زهد و پارسایی و زاهد بودن گوشه نشینی اختیار کرده ام و شگفت آنکه مُغبچه های میکده از هر سو چنگ زنان به فکر رسوا کردن من هستند .
بیت هفتم:زاهدها خبر از جایی ندارند تصنیف و ترانه فارسی بخوان و قول مگو، محتسب نیز مست باده ریاست شراب بده و ترس و واهمه نداشته باش .
بیت هشتم:ببین چگونه صوفی شهر لقمه مشکوک به حرام می خورد؟ امید آنکه با فربه شدن، تسمۀ پاردُم این حیوان خوش آب و علف دراز تر شود!
بیت نهم:حافظ اگر در راه خاندان نبوّت قدم برداری، همت سلطان نجف بدرقه راه تو خواهد شد.
شرح ابیات غزل حافظ296
وزن غزل : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن وبحر غزل : رجز مثمّن مطوی مخبون
معانی لغات غزل296
زِه : چه شادی خوش . طرب : شادمانی . خیالِ کج : گمان نادرست .
طالع : طلوع کننده، بخت، اقبال، در اصطلاح نجومی آن قسمت از منطقة البروج که به هنگام تولد نوزادی در افق شرقی ظاهر شود و آن را طالع آن نوزاد نامند که بسته به مشخصات آن در آن لحظه ممکن است سعد و یا نحس باشد .
شرف : افتخار و سربلندی، و در اصطلاح نجومی اوج درجه ستاره در برابر حضیض .
طَرف بستن : بهره بردن، سود جستن .دستکش : با دست لمس شده .
تیر مراد : (اضافه تشبیهی) مراد به تیر تشبیه شده .هدف : نشانه .
به ناز پروردن: در ناز و نعمت پرورش دادن . بُتانِ سنگ دل : زیبارویان سنگین دل.