غزل دویست و شصت وچهارم حافظ
خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز
به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
ناز از سر بنه و سایه بر این خاک انداز
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه تریاک انداز
ملک این مزرعه دانی که ثباتی ندهد
آتشی از جگر جام در املاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ادراک انداز
چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
وین قبا در ره آن قامت چالاک انداز
فال حافظ
متاسفانه شما بسیار انسان ناامیدی بوده و به جای کردار و عمل خوب صحبت از غم و غصه می کنید برای موفقیت اول اشک و آه را از خود دور نمایید و برای چیزی که ماندنی نمیباشد پس غصه نخورید. و دلتان وقتی شفا پیدا کرده که سر بر آستان حق بگذارید و بدبینی را دور بریزید و دلتان را مثل آینه صیقل بدهید.
د رکارها قدری غفلت زده و باری بهر جهت عمل کرده و برای وقت هد دادن هم بهانه و دست آویز می سازید در حالی که باید به کار و کوشش بپردازید و با سرعت عمل و دقت اقدام نمایید و بدانید که این نیت ا صبر و حوصله عملی میگردد و نیاز داشته که مقدمات آن را فراهم کنید پس با هوشیاری و صبر مواظب اقدامات خود باشد و تردید و وسواس را از دل بیرونن کنید پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و دعا و نذر خود را ادا کنید و اگر می خو اهیداین مراد و حاجت بودتر عملی شود به مدت شش شب متوالی از سوره الاعراف از آیه 14 را تا 10 آیه بعد با معنی و حضور قلب بخوانید که گشایش بسیار بوده
معنی بیت های غزل264حافظ
بیت اول: برخیز و پیش از آن که کاسه سرت در خاک پنهان شود، در کاسه زر، شراب بریز و بنوش .
بیت دوم:(از آنجایی که) سرانجام جایگاه ما در گورستان است هم اکنون گنبد سپهر را از جوش و خروش خود پر کن .
بیت سوم:چشم ناپاک، قابلیت نگریستن بر چهره جانان را ندارد، با چشم پاک بر چهره معشوق نگاه کن
بیت چهارم:ای سرو، تو را به سر سبزت سوگند که چون در خاک پنهان شدم ناز، کم کن و بر خاک من سایه بیفکن .
بیت پنجم:این دلِ ما را که از مارِ سر زلفت زخمی و آزرده شده با پادزهرِ شفاخانهِ لبت مداوا کن .
بیت ششم:می دانی که مالکیت این مزرعه ( دنیا) پایدار و برقرار نیست، از آتشی که در درون جام شراب نهفته، در دل آن شراری بیفکن .
بیت هفتم:از آن سبب در اشک خود غوطه خورده و غسل کردم که عارفان می گویند، نخست خود را پاک ساز سپس دیده بر آن پاک انداز .
بیت هشتم:خدایا آن زاهدِ خودپسند که چشم خودبین او تنها عیب دیگران را می بیند از دود آهِ اهل دل، آیینهِ ادراک، و شعور او را تیره ساز .
بیت نهم:حافظ، از بوی خوش او به مانند گل، جامه بر تن بدران و این جامه دریده را در پای آن اندام موزون بیفکن .
معانی کلمات غزل 264
آبِ طربناک: آب شادی آفرین، کنایه از شراب
کاسه زر: قدح زرّین، کاسه زرّین . وادی: صحرا، بیابان .
خاک انداز: از مصدر مرکّب خاک انداختن و به معنای پنهان کردن در خاک چیزی را، مصدر مرخّم خاک انداختن (فرهنگ دهخدا)
وادی خاموشان: کنایه از گورستان .غلغله: جوش و خروش، بانگ و نعره و صدا
گنبد افلاک: سپهر نیلگون ،آلوده نظر: (صفت مرکّب) ناپاک .
آینهِ پاک: کنایه از چشم پاک ،بِخَست: مجروح شد ، آزرده شد ،شفاخانه: بیمارستان