غزل دویست و چهل ویکم حافظ
معاشران ز حریف شبانه یاد آرید حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید
به وقت سرخوشی از آه و ناله عشاق به صوت و نغمه چنگ و چغانه یاد آرید
چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید
چو در میان مراد آورید دست امید ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید
سمند دولت اگر چند سرکشیده رود ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید
نمیخورید زمانی غم وفاداران ز بیوفایی دور زمانه یاد آرید
به وجه مرحمت ای ساکنان صدر جلال ز روی حافظ و این آستانه یاد آرید
فال حافظ
شما متاسفانه به کسی دلبسته ای که او شمارا به بازی نمی گیردهمین دلدادگی جنابعالی موجب شده که او طاقچه بالا بگذارد درحالی که شخصیت خانوادگی جنابعالی ایجاب می کدر که باخودداری بیشت رو فکر و اندیشه عمل کنید و ازاین اندیشه صرف نظر کنیدابداً به صلاح آینده شما نمی باشد ولیاگر خواستید عملی گردد
شما فراموش نشده اید و باز هم عدا هی هستند که قدرتان را بدانند و جواب زحمتتان را بدهند. شما فردی هستید که در عین خوشی و رسیدن به مراد دیگران را هم در شادی و خوشی خود سهیم کرده اید، اما دیگران در حق تان کم لطفی کرده اند ولی باز هم مرحمت خدا نصیب شما گردیده و خواهد سد.
بدانید که مسافر حالش خوبست 4 فرزند خواهید داشت که سومی از همه بهتر است مسافرت برای جنابعالی مفید است و خرید و فروش تفاوتی ندارد تغییر شغل و مکانفعلاً صلاح جنابعالی نمی باشد از پدر ومادر یاد کنید ملاقات مهمی در پیش داریدو به سفر زیارتی خواهید رفت
معنی بیت غزل241حافظ
بیت اول: اي هم نشينان از حريف شبانه گذشته خود واز حق خدمت بي شائبه او ياد كرده و فراموشش نكنيد.
بیت دوم:به هنگام سرمستي ، با نواي چنگ و چغانه از آه و ناله عاشقان بياد كنيد.
بیت سوم:بدان هنگام كه اثر مستي و گلگوني در چهره دلدار نمودار مي شود با سرود و آواز عاشقان ياد كنيد.
بیت چهارم:آنگاه دست خواستار شما كمر آرزوها را در ميان گيرد از زمان هم نشيني ما در ميان جمع خود ياد آريد.
بیت پنجم:اينك كه مركب اقبال شما با گردن افراشته پيش مي رود از همقطاران ( پياده ) خود با اشاره سر تازيانه احوالي بپرسيد
بیت ششم:شما كه يك لحظه به فكر ياران وفادار نيستيد ، بي وفايي گردش ايام از يادتان نرود!
بیت هفتم:اي كساني كه بر بالاي مجلس عزت و جلال ساكنيد از روي لطف و احسان از چهره ارادت حافظ بر آستان يادي بكنيد .
شرح بیت های غزل 241
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان بحر غزل : مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ
معاني لغات غزل241
حريف : هم پياله ، مصاحب ، سر خوشي : نشاط و شادي حاصله از مستي
معاشران: هم نشينان .حريف شبانه: هم پيشه و هم پياله و هم قطار شبهاي عيش ونوش .
حقوق وبندگي مخلصانه ياد آريد: از حق و حقوق خدمتگزاري بي شائبه من ياد كنيد و آن را فراموشي نسپاريد.
چنگ:سازي از دسته آلات موسيقي رشته يي و زهي و سيمي كه با دو دست به صورت ايستاده مي نواختند
چغانه : سازي از خانواده آلات ضربي به صورت كُره مجوّف دسته داري كه جنس آن از كدو- فلز بوده و درون ان سنگريزه هاي يي جاي داشته و با در دست گرفتن، متناسب باوزن موسيقي به حر كت در مي آورده اند ، جِقْجِقَه.
لطف باده: صفاي باده، اثر لطيف و ملايم اوليه باده كه گلگوني چهره در صورت نمودار مي شود
جلوه: آشكار ، ظهور ، خود نمايي ،ميان : كمر . چو درميان مراد آوريد
اميد: چون دست اميد را در كمر شاهد دلبنددر آوريد.عهد صحبت: پيمان دوستي و رفاقت.
سمند: اسب، اسبي با رنگ متمايل به زرد، مراد مركب قدرت است ،سركشيده : گردن افراشته و با غرور و تبحر
زهمرهان به سر تازيانه ياد آريد: به سوي هم
نظرات