غزل دویست وسوم حافظ
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود رونق میکده از درس و دعای ما بود
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
دفتر دانش ما جمله بشویید به می که فلک دیدم و در قصد دل دانا بود
از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود
دل چو پرگار به هر سو دورانی میکرد و اندر آن دایره سرگشته پابرجا بود
مطرب از درد محبت عملی میپرداخت که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
میشکفتم ز طرب زان که چو گل بر لب جوی بر سرم سایه آن سرو سهی بالا بود
پیر گلرنگ من اندر حق ازرق پوشان رخصت خبث نداد ار نه حکایتها بود
قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود
فال حافظ
شما اگر در راه علم و دانش و کسب فضایل گام برداری انسانی معروف و مشهور خواهید شد پس ضروریست که اصل و ریشه خویش را باز یابی که دارای سرشت و نسب بزرگی هستید نا امیدی بدترین درد است و تردید عامل شکست می باشد که نباید در محیط خانوادگی شما راه پیدا کرده
همیشه از اشتباهات گذشته پند بگیر. هر شکستی مقدمه ی پیروزی است. عقل و دانش تنها کافی نیست، بلکه تجربه و ایمان هم لازمه ی کار است. با توکل به خدا در کارها کوشش کن تا به هدف والا برسی
در خانواده ای قرار گرفته ای که بیشتر شما را تایید می کنند پس لازم است با فکر و اندیشه عمل کنی مسافر می آید و یا هدیه ای می فرستد خرید و فروش خوب است ولی ازدواج مقدماتش فراهم نشده است و5 فرزند در طالع دارید
به خودت شک داری. آنچه را که در دست داری ارضا ات نمی کند. فکر می کنی همگان می خواهند به تو لطف کرده و از روی ترحم جواب سلامت را می دهند. از سرگردانی خسته شده ای. آرزوهای زیادی داری این قدر خود را کوچک نشمار. خدا از نیات قلبی تو آگاه است و باز هم یاریت می کند.
معانی ابیات غزل203حافظ
بیت اول: سالیانی دراز دفتر و کتاب ما پیوسته در گرو شراب و چنین بود کاری بود که کار میکده به سبب درس خوانی و گرو نهادن کتاب درسی ما رونق گرفته
بیت دوم: گذشت و جوانمردی پیر می فروش را بنگر که ما بدستان هر چه کردیم با دیده بخشایش و کرم و بردباری نگریست.
بیت سوم:کتاب دانش ما را باشراب شسته و از دفتر ضمیر ما معلومات فرا گرفته را با شراب بزدایید که از گردش روزگار بر من معلوم شده که این فلک در اندیشه آزار دادن دل خردمندان بوده
بیت چهارم:ای دل، اگر ادعای زیبایی شناسی داری ، در دلبران به جستجوی آن لطیفه نهایی که سبب جذابیت است باش و این نکته را کسی گفته که در جمال شناسی کار کُشته است
بیت پنجم:دل به مانند پرگار ، دایره وار به گرد خود می گردیدی ودر آن دایره به مانند شاخه ثابت پرگار در جای خود پابرجا و سرگردان بوده است.
بیت ششم:نوازنده موسیقی ، آهنگی را دربارهِ دردعشق می نواخت چنانکه از مژه حکیمان ( که عشق را باور ندارند) به جای اشک خون چکیده
بیت هفتم:از شادی شکفته وشادان می شدم چرا که مانند گلی که بر لب جوی و در زیر سایه سروی باشد ، سایه لطیف آن بالا بلند بر سرم بوده است.
بیت هشتم:پیر واستاد عارف گلرنگ من اجازه پرده دری و معامله به مثل به من نداد و گرنه گفتنی های زیادی داشتم که د پاسخ ازرق پوشان بازگویم .
بیت نهم:سکه تقلبی دل حافظ مورد خاطر آن معشوق قرار نگرفتزیرا طرف معامله به همه عیبهای نهانی آن آگاهی داشت.
شرح ابیات غزل203حافظ
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان و بحر غزل حافظ:رمل مثمن مخبون اصلم مسبع
لغات مهم غزل 203
صهبا یعنی: شراب انگور ، مونث اَصهَب ، پیر مغان:پیر میکده ، حکیمان جهان:عقلا و فلاسفه دنیا، کنایه از مخالفان عشق.
دفتر:کتاب جزوه، یادداشت اشعار و متون درسی. حسن شناس:زیبایی شناس، جمال پرست
به می آن، طلب: حالت کیفیت بخواه ، نمک و چاشنی که سبب جذابیت و گیرندگی می شود طلب کن.
علم نظر: جمال شناس بودن ، علم زیبایی شناسی ، که از جمال انسانی به جمال الهی منجر شود .
عملی می پرداخت:عملی را ابداع می کرد ، ترکیب آهنگی را عملی می کرد، آهنگی می نواخت.