غزل های حافظ
غزل شماره یک
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها**
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها**
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید**
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها**
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم**
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها**
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید**
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها**
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل**
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها**
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر**
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها**
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ**
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها**
تفسیر غزل ، تفسیر ابیات حافظ
این غزل در واقع مُلَمَع بوده و یک مصرع فارسی و یک مصرع عربی و مخاطب حافظ ساقی میباشد
هان اي ساقي جامي به گردش دربیاور و آن را [به من ] بده ، زيرا عشق در آغاز آسان به نظر می آید ولی بعد مشكل ها روی میشود و عرفای حقیقی دانند که عرفان یعنی دیدن خدا از منظر چشم دل میباشد و عشق بلافاصله پس از عرفان محقق است بطوری که عاشق، عرفان راخیالی پندارد ودر عرفان ذوق ووجدوسرمستی میباشد وراحت جان ولی در عاشقی غم هجران معشوق وسوزدل بوده
بیت دوم غزل: در آرزوی بوییدن بوی خوشی که نسیم صبا (نماد پیک وپیام)در اثر گشودن زلف مشکین او پراکنده ساخته، چه خون دل خوردن هایی نصیب من گردید
بیت سوم غزل: در این منزل و در کنار یاران جانی و دوست داشتنی برای من چه جای خوش گذرانی هست؟ حال آن که زنگ هُشدار قافله هر دم، ما را به بارگیری و حرکت فرا خواهد خواند. اساس عشق معرفت است، عشق بدون معرفت عشق نیست یک غریزه میباشد
بیت چهارم غزل: هرگاه پیر و سالک راه حقّ به تو امر کند که سجّاده نمازت را به شراب بیالای، امر او را اطاعت کن زیرا او به پیچ و خم های راه وصول به حقّ آگاهی داشته است.
بیت پنجم غزل :در این شب تاریک و در میان گردابی هولناک و ترس از امواج، آنها که این راه را سپری نموده و در کنار ساحل در حال آسایش انند و از حال ما بی خبر هستند.همچنین برای نشان دادن حال وحشت و سرگردانی خود در جست و جوی راز خلقت و افرینش بوده و نمایی از وحشت شب دریا وطوفان میسازد،و آن را در برابر آرامش سواحل آرام قرار و خود را به عنوان سالک راه طریقت به کسی تشبیه و مانند کرده که شبی تاریک بر کشتی نشسته است وبیم موج وگرداب مرگ او را تهدید کرده و سب کباران ساحل ها آن ها بوده که فارغ ازتٲمل و تفکر در اینگونه مسائل،آسوده زندگی خواهند کرد
بیت ششم غزل :عاقبت در اثر عدم پیروی از پیران طریقت و در اثر خودسری به ورطه بدنامی گرفتار شدم و این رازی را که در هر محفلی بازگو شده و چگونه می توان ان را پنهان نگه داشت؟
بیت هفتم غزل :ای حافظ!(منادا) اگر مایلی در حضور پیر طریقت از اسرار حقیقت آگاه شوی منکر دستورات او مشو و چون به ملاقات و دیدار محبوب خود رسیدی دنیا و مافیها(تعلقات دنیوی) را به حال خود رها کن . اگر می خواهی حضور قلبی با معشوق داشته باشی از یاد او غافل مباش،و زمانی به معشوق خود رسیدی هرچه را که جز اوست نادیده بگیر
چیزی که سبب عشق میشود محبت و معرفت میباشد که بدون معرفت هیچ عشقی نمیشناسد آنجایی که معرفت نیست عشق بیمعنی بوده و اگر کسی ادعای عشق کند ولی هیچ معرفتی نداشته باشد به معشوق حداقل به معشوقش که عشق میورزد این حرف بیاساس خواهد بود و ادعایی بیش نیست و زودگذر است
تعبیر فال حافظ
مشکلات شما بزودی حل میگردد و شما به نیت خودتان خواهید رسید.
پس از تاریکی و غم، روشنایی در انتظار شما خواهد بود و خودتان را برای کاری که می خواهید انجام دهید آماده کرده و با توکل به حق و راه و رسم دینداری به کام دلتان می رسید.
راز خودتان را به کسی نگویید و هیچگاه از مسیر درست نه منحرف شوید و نه خسته وهمیشه توکل بر خدا برای تمام کارها شرط است
منبع ملی کالا
نظرات
انشالله که به مرادتون برسید حضرت حافظ معمولا کسی رو از خودشون نمی رنجونند ایشالله که خدا کمکتون کنه به خواسته خودتون برسید