ببر مازندرانCaspian tiger یا با نام های هیرکانی، کاسپین یا تورانی و به زبان به مازندرانی: سِرخِ شیر یا مازرون ببر نیز گفته با نام علمی : Panther tigris virgate که در نیزارها، تالابها و بوتهزارهای واقع در مناطق جنگلی خزر زیستگاه ان بوده ودرگذشته، پراکندگی وسیعی در مناطق جنگلی دریای خزر از آستارا تا پارک ملی گلستان و سرخس داشته متاسفانه در حال حاضر نسل آن منقرض شده ببر هیرکانی در دوران حیات خود در کنار ببر سیبری و ببر بنگال جز بزرگترین گربهسانان دنیا می بوده.
در جنگل های مازندران، نژادی از ببر مشهور به «ببر ایرانی» زندگی که امروزه به کلی نابود شده و آخرین ببر که در مازندران به آن «شیر سرخ» می گفته در سال 1338 هجری شمسی در جنگل گلستان٬ در منطقه گرگان، به دست یکی از شکارچیان محلی شکار و برای همیشه محو شد.
مشخصات ببر مازندرانی:
این ببر ایرانی بزرگترین عضو خانواده گربه سانان است و رنگ پشت زرد متمایل به نارنجی و زیر بدن سفید بوده و نوارهای قهوهای باریکی در تمام سطح بدن دیده و پشت گوشها سیاه میباشد و لکه سفیدی در وسط آن وجود دارد و ببر خزر شباهت زیادی به ببر بنگال داشت ولی نوارها به پهنی آن نیست و رنگ پهلوها نیز قهوهای تر میباشد و موهای بدن در فصل زمستان رشد زیادی دارد و موهای صورت مثل ببر سوماترا بلند است و طول سروتنه حدود 140 تا 280 سانتیمتر دم 60 تا 90 سانتیمتر وزن حدود 300 کیلوگرم دارد
ببرها فرزندان خود را در نیزارهای حاشیه رودخانهها و تالاب ها مخفی می نموده تا از دید انسانها و درندگان دیگر پنهان بمانند که با تبدیل به شالیزار و توسعه شهرها از دسترسی ببرها خارج میشدند و زیستگاه ایدهآل آنها جنگل های انبوه ساحلی بود که با توسعه روستاها و شهرها متاسفانه از بین رفته و ببرها همچنین قلمروهای بسیار وسیع برای خود تعیین میکرده و مانند همه گربهسانان قلمروطلب بوده و برای حفظ آن با ببرهای دیگر میجنگند. محدود شدن این مناطق نبردهای ببرها برای حفظ قلمرو را تشدید و ببرهای ضعیفتر را وادار میکرد تا به مناطق نزدیک به سکونت گاههای انسانی بروند که این سبب حمله آنها به دام (و احیاناً انسان) و تعارض آنها با انسانها میشد و سبب انقراضشان میشد.
شبگرد بوده و معمولاًدر صبح زود و اواخر غروب به شکار میپردازد که به صورت انفرادی زندگی و بسیار چابک و قوی است و معمولاً از درخت بالا نمیرود وقادر است 10 متر به صورت افقی بپرد که برخلاف اغلب گربه سانان به آب تنی علاقه زیادی داشته که گاهی اوقات ساعات گرم روز را در آب میگذراند و او قادر است دهها کیلومتر در آب شنا نماید
پراکنش جهانی ببر: این حیوان شکاری شرق ترکیه، عراق، قفقاز در میان زیرگونههای ببر غربیترین پراکنش را داشته است.
غذا: از پستانداران متوسط تا بزرگ نظیر مرال، گراز، شوکا، خرگوش، پرندگان، خزندگان، گاو و گاومیش اهلی تغذیه میکند و میتوان گفت که ببر در یک وعده غذا میتواند 40 کیلو گوشت بخورد.گراز و انواع گوزن مثلا در ایران مرال و در حد کمتری شوکا شکارهای اصلی ببر هیرکانی بشار می آمده. ضمن اینکه به عنوان شکارچی رأس هرم غذایی توانایی شکار بسیاری از حیوانات را داشته و حتی از شکارچیان کوچکتری مانند شغال و گربه جنگلی و حشراتی چون ملخ هم تغذیه و در فصل زمستان سگها و دامهایی که از گله دور شده و گاهی شکار ببر میشدند.
تولید مثل ببر ایرانی: جفتگیری احتمالاً در زمستان صورت گرفته و مدت آبستنی در حدود 150 روز است. دو تا سه و گاهی شش بچه میزاید و در چهار سالگی بالغ شده و طول عمر در اسارت حدود سی سال است.
تا حدود صد سال پیش تعداد نسبتاً زیادی ببر در اکثر مناطق شمالی کشور از آستارا تا سرخس وجود داشته و در حال حاضر دو تخته پوست ببر مازندران یکی در موزه تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست و دیگری در موزه دارآباد وجود دارد. تخریب زیستگاه به خصوص خشکاندن تالابها، مسموم کردن ببرها از طریق آغشتن لاشه حیوات شکار شده به مواد سمی، شکار بیرویه و کم شدن طعمه از عوامل انقراض نسل این حیوان به شمار رفته است
اخرین ببرهای کاسپین ایران در استان گلستان فعلی دیده و آخرین ببر در ایران در سال ۱۳۳۲ در منطقهای که اکنون پارک ملی گلستان نامیده میشود شکار گردید و یک گزارش قابل اعتماد از مشاهده ببر در سال ۱۳۳۸ در همین منطقه نیز وجود داشته که در اوایل دهه ۱۳۵۰ سازمان حفاظت محیط زیست یک تحقیق چند ساله را برای جستجوی ببر در جنگلهای شمال ایران انجام داده. ولی پژوهش گران در این مدت نتوانستند هیچ مدرکی در مورد وجود ببر پیدا و انقراض آن را قطعی اعلام شده
ببر سیبری (آمور) نزدیکترین نوع ببر به ببر مازندران بوده حتی گروهی از محققان در مطالعهای که در سال ۲۰۰۹ انتشار یافت با مشاهده تفاوت ژنتیکی اندک میان این دو نوع ببر پیشنهاد دادهاند که این دو را بایستی یک زیرگونه محسوب شوند
امروزه از این ببر منقرض شده تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و چند پوست به جا مانده و عکسها و پوستها نشان داده که رنگ ببر کاسپین از ببر بنگال روشنتر، و تااندازهای نارنجی مایل به قرمز و نوارهای عرضی آن باریکتر و منظمتر و به تعداد بیشتر بوده و موهای بدن ببر کاسپین بلندتر و حتی پرپشت تر از ببربنگال و کوتاهتر از ببر سیبری و جثه آن بزرگتر از ببر بنگال و کوچکتر از ببر سیبری بوده .
ببر در فرهنگ کشورهای هند و چین نقش بسیار پر رنگی بوده و ببر به نوبه خود در فرهنگ و تاریخ ایران نقش اساسی داشته و در ادبیات م همیشه از ببر به عنوان نماد شجاعت و نیرومندی یاد شده و همچنین در نمایشهای معروف روم باستان، از ببر هیرکانی برای جنگ با پهلوانان استفاده و تا حدود قرن 17هم، آشنایی بیشتر دنیای غرب با همین ببر هیرکانی بوده و چندان اطلاعاتی دربارهٔ ببرهای هندوستان نداشته و شاید به همین دلیل بوده که شکسپیر در داستان مکبث از ببر مازندران سخن گفته است